به ياد تو...
دختر خوشگلم وقتی سرکارم... به هر جا که نگاه ميکنم تو را ميبينم. تصوير تو تنها چيزيست که چشمهايم باور ميکند. دستان لرزانم را دراز ميکنم تا صورت كوچك و مهربانت را لمس کنم اما به يکباره محو ميشود و من به ياد مياورم که تو در کنار من نيستي. چشمهايم را آرام مي بندم، صدايت در گوشم ميپيچد، طنين خنده هايت همه جا را پر ميکند، بي اختيار لبخند ميزنم ولي صدايت دور و دورتر ميشود و من به ياد مياورم که باز هم تو نيستي. چه شيرين است تمام لحظه ها را به ياد تو بودن. ...
نویسنده :
ماماني و بابايي
10:56